دلها چه بی قرارند وقتی که بیایی

پاییز هابهارند وقتی بیایی

آن روز اشک از اشتیاق رویت

در چشم آشکارند وقتی تو بیایی

در آسمان ملائک در عرش بی نهایت

هموراه جشن دارند وقتی تو بیایی

یاران با وفایت در جاده عبور ت

قرآن به دست دارند وقتی تو بیایی

تو این زمونه که حتی خودمونو هم گم کردیم و نمیدونیم دنبال کی و چی هستیم تواین زمونه

 که ظلم بیداد می کنه حتی به نفس خودمون هم رحم نمیکنیم تو این زمونه که ...

ولی خیلی وقتها فراموسش میکنیم که فراموش شده نیستیم و یکی هست که از حال و

روزه ما اگاه اونی که حلال همه این مشکلاته اونی که درمانه همه دردای درونی و بیرونی مونه مخصوصا درونی

خدایا درمانه هکه دردها را برسان خدایا بقیه غیبت را بر بندگان خوب درگاهت ببخش

 خدایا خدایا ...

از اون روزی میترسم که بیایی و من نتوانم در رکابت باشم ای اقای من من هر روز صبح دعای

 عهد را به نیت تجدید عهد با تو میخوام و وقتی به اینحا دعا میرسم که " خدایا مرا از یاران و

انصار ان بزرگوتر قرار بده و از انان که از او دفاع میکنند و..."  با خودم میگم ما کجا و ....